اسفاد وطنم


هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

❤️خاطرات ِ خوب ❤️ سروده بانو حلیمه شهریاری چه خاطرات خوبی بود،قدم زدن تو کوچه ها دست همو گرفتنو ، خوردن اون کلوچه ها یادش بخیر دوستای خوب،همدوره های مدرسه بدو بدو تو کوچه ها ، هرکی که تندتر برسه یادش بخیر با همدیگه می گفتیم حرف درگوشی اینجوری یادمون باشه، یا نره به فراموشی کوچه ها تنگ وکاگلی،دالونا سرپوشیده بود درختای گردو وسرو،سر به فلک کشیده بود درختا پر زمیوه بود ، توکوچه باغ پای چنار شیرین وآبدار وقشنگ ، زردآلو و سیب وانار یادش بخیر یه قل دوقل ، باسنگ گِرد و قِل قِلی قایم موشکسربذاریم، رو دیوارای کاگِلی بازی های محلّی مون ، اتل متل، الک دولک چه کِیفی داشت ، جای حرم سوار شدن چرخ وفلک زندگی یعنی اون روزا ، حال خوش و قهر کردنا بدون هیچ دلیل خاص ، بلند بلند خندیدنا دیگه نموند ازاون روزا ، حتی یه خشت کاگلی ویرانه شد اسفادِ من ، خون شد در اون روز هردلی سهممون از بچگیا ، فقط همین خاطره هاست تقصیر ما نیست به خدا ، همش کار فاصله هاست حلیمه شهریاری اسفاد ۱۴۰۲۱۰۲۶
منم دارم سلام از توی شَهرود  به شاعرها دهم هم لایک وبدرود   از آن کوه بُنیجی ، دشتها را نظاره میکنم  گلهای اَمرود زآبیز و زِ ،میر آباد  گویم  زِ،بالا بنگرم،تا کوه  بمرود اگرچه من کنون در گلبهارم یقین دارم که فکرم اونجها بود گرانی مشکلات اقتصادی نموده ذوق و طبع شعر نابود اگر چه مال دنیا چرک دست است تن  ما را به نامردی چه  فرسود دوباره باز ایم سوی دانش  یقین دارم زدانش روحم آسود   دگر یادم نمی آید ، چه گویم  همین چند مصرع اکنون  یاد من بود کریمی        دل ما هم همونجا  در کجاره گهی شه رود گهی پای چناره گهی در سایه ی مخابراته که ریگ های مع عه سر دوقطاره همش در گیر اسفادم و لاکن دخو  دیدم شو عید از ما گماره و مع بیدارشد دیدم گمار نیست صدا بی مه  که اوو   ار باغ  کناره یعقوبی هادی 
آخرین جستجو ها